Non-Governmental Organization
سازمان غیردولتی NGO
سازمان غیردولتی انجمنی خصوصی، داوطلبانه و غیر انتفاعی است. گرچه یک سازمان غیردولتی می تواند سرشت داخلی داشته و در داخل مرزهای یک جامعه محلی، استان یا دولت فعالیت داشته باشد، در حوزه روابط بین الملل عموماً
نویسنده: مارتین گریفیتس
مترجم: علیرضا طیب
مترجم: علیرضا طیب
Non-Governmental Organization
سازمان غیردولتی انجمنی خصوصی، داوطلبانه و غیر انتفاعی است. گرچه یک سازمان غیردولتی می تواند سرشت داخلی داشته و در داخل مرزهای یک جامعه محلی، استان یا دولت فعالیت داشته باشد، در حوزه روابط بین الملل عموماً سازمان غیردولتی به گروهی اشاره دارد که دامنه ی اعضای آن و فعالیت های تشکیلاتی شان مرزهای کشورها را در می نوردد. برخی پژوهشگران برای برجسته تر ساختن این پویش فرامرزی، اصطلاح سازمان غیردولتی بین المللی را به کار می برند.
بر تعداد و نفوذ سازمان های غیردولتی که تا اندازه زیادی محصول سیاست سده بیستم هستند از دهه ی 1970 به میزان بارزی افزوده شده است و آن ها در دوران جهانی شدن شکوفا گردیده اند. درباره شمار سازمان های غیردولتی تا حدودی به واسطه سرشت پویا و پراکندگی جغرافیایی شان به دشواری می توان به رقم درستی دست یافت ولی اتحادیه ی انجمن های بین المللی (که خود سازمانی غیردولتی است) تعداد آن ها را در سراسر جهان بیش از 40،000 می داند. اهداف و فعالیت های گوناگون سازمان های غیردولتی طیفی از مسائل گوهری جهان از جمله حقوق بشر، امنیت انسانی، تجارت بین الملل و توسعه پایدار را در بر می گیرد. از نمونه های آشنای این سازمان ها صلح سبز، آکسفام و پزشکان بدون مرز است.
با این که برخی از سازمان های غیردولتی برای حفظ وضع موجود تلاش می کنند ولی بیش تر آن ها درصدد تغییردادن سیاست جهان هستند. از این جهت بررسی های متعارف معمولاً سازمان های غیردولتی را همچون گروه های فشاری به تصویر می کشند که درصدد تأثیرگذاری بر رفتار دولت ها در زمینه موضوعات بین المللی مختلف هستند. این بررسی های مورد استناد دولت ها به اهمیت سازمان های غیردولتی اذعان دارند ولی نقش آن ها را تنها در حد گروه های اعمال نفوذی می دانند که ناچارند برای تحقق اهداف شان از طریق میانجی هایی-که دولت ها و نهادهای بین المللی-اقدام کنند.
در دهه 1990 سرشت متحول روابط بین الملل دیدگاه های نظری بدیل (مانند بَرسازی و زن باوری) محققان را بر آن داشت تا سازمان های غیردولتی را به چشم دیگری یعنی همچون بازیگران بین المللی مستقل بنگرند. از این منظر، سازمان های غیردولتی کارویژه های مهمی را در سیاست جهان به اجرا می گذارند. این سازمان ها از طریق فعالیت های سازمانی و شبکه های جهانی خرد و تعامل با دیگر بازیگران بین المللی، بر مسائل سیاسی داخلی کشورها اثر می گذارند، در مجامع چندجانبه شرکت می جویند، همکاری میان دولت ها را ارتقا بخشند، و مشارکت سیاسی را تسهیل می کنند. همچنین از زمان پایان یافتن جنگ سرد، سازمان های غیردولتی، برای نمونه از طریق توزیع کمک های غذایی یا کمک به برنامه های اسکان مجدد پناهندگان (ـــ پناهنده)، کارهایی را برای دولت ها و نهادهای بین المللی به صورت «مقاطعه کاری» انجام داده اند. به طور کلی، سازمان های غیردولتی از اواسط دهه 1990 در هر یک از این زمینه ها نمود و اثربخشی بیش تری پیدا کرده اند.
کارزارهای جهانی که اغلب توسط شبکه های سازمان های غیردولتی به راه افتاده در اواخر سده بیستم و اوایل سده ی بیست و یکم نتایج قابل توجهی به بار آورده است. پیکارهای «ضد یگاری» منجر به تنظیم رفتارنامه های داوطلبانه برای شرکت های چند ملیتی شد و درخواست برای وضع معیارهای بین المللی کار را از نو مطرح ساخت. در پیکاری که عمدتاً بر روی شبکه اینترنت پاگرفت منابع انواع بسیار مختلفی ازگروه های غیردولتی برای توقف مذاکرات مربوط به موافقت نامه چند جانبه ی سرمایه گذاری یک کاسه شد. و در ماجرای موفقیت آمیز دیگری که بسیار هم نقل شده است شبکه ای متشکل از بیش از 1200 سازمان غیردولتی از شصت کشور جهان تحت عنوان پیکار بین المللی برای منع مین های زمینی به شکل گیری پیمانی بین المللی کمک کردند که کاربرد، ذخیره سازی، تولید و انتقال مین های ضد نفر را ممنوع اعلام می دارد.
پیکار بر ضد مین های زمینی بحث داغی را درباره نقش و نفوذ متحول سازمان های غیردولتی در روابط بین الملل به راه انداخت که هنوز هم جریان دارد. در این پیکار، سازمان های غیردولتی با اتخاذ راهبردهای بدیع شبکه سازی و ارتباطات، استفاده بسیار مؤثری از اینترنت به عمل آوردند. همچنین این سازمان ها که با دولت های (عمدتاً قدرت های میانه حال) همکاری داشتند در تنظیم و اجرای پیمان یادشده نقشی بی سابقه ایفا کردند-در جریان مذاکرات(در کنار نمایندگان دولت ها) «بر سر میز مذاکره نشستند» و پس از تصویب پیمان مسئولیت های مشخصی (که در خود پیمان آمده بود) به عهده آنها گذاشته شد. این پیکار موفقیت آمیز باعث شد که پژوهشگران و اهل عمل از نوعی «چند جانبه گرایی تازه» سخن به میان آورند. همچنین برای قدردانی از تلاش های صورت گرفته در پیکار بین المللی برای منع مین های زمینی، در 1997 جایزه صلح نوبل به آن اختصاص یافت.
بدین ترتیب، سازمان های غیردولتی خود را به منزله بازیگران پرنفوذی جا انداخته اند که شایسته است در بررسی روابط بین الملل مورد توجه قرار گیرند. این حقیقت به ویژه در چارچوب جهانی شدن خودنمایی می کند زیرا سازمان های غیردولتی از طریق «شبکه های هواداری بین المللی»(مانند پیکار بین المللی برای منع مین های زمینی) دگرگونی سیاسی پدید می آورد و به طور کلی تر به پویش ها و روندهای جامعه مدنی جهانی کمک می کنند. در حالت نخست، نه تنها سازمان های غیردولتی از ایجاد دگرگونی های حقوقی و سیاسی هواداری می کنند بلکه نقش «هنجارآفرین» هم دارند-یعنی در حوزه هایی چون حقوق بشر، کاهش فقر، و حفظ محیط زیست، ارزش های (جهانی) مشترکی را پدید می آورند و رواج می دهند. از این گذشته سازمانهای غیردولتی با کمک به شکل گیری شبکه مناسبات اجتماعیِ سازنده ی جامعه ی مدنی جهانی و ایجاد فرصت های سیاسی برای انواع بازیگران بین المللی، در توسعه و حفظ جامعه مدنی جهانی سهم دارند.
با وجود کمک های مثبتی که سازمان های غیردولتی به روابط بین الملل کرده اند از این سازمان ها برای کاستی های نهادی و ضعف های مرتبط با آن انتقاداتی شده است. گرچه بسیاری از سازمان های غیردولتی خواهان شفافیت و پاسخ گویی نهادهای بین المللی شده اند. ساختارهای تشکیلاتی خودشان می تواند سلسله مراتبی و غیرمردم سالارانه باشد. همچنین سازمان های غیردولتی کشورهای شمال که مقر آن در کشورهای ثروتمندتر و قدرتمندتر جهان است معمولاً منابع بیش تری در اختیار دارند و نمایان تر از سازمان های غیردولتی کشورهای جنوب هستند. این عدم توازن و مشکلات همراه آن می تواند موجب بروز دشمنی در میان سازمان های غیردولتی شود و از بُرندگی پیکارهای (جهانی) در مورد موضوعات معین بکاهد. از اواخر دهه 1990 هم پژوهندگان و هم اهل عمل وقوف فزاینده ای به این مسائل پیدا کرده و در نظر و عمل، بیش تر به آن ها پرداخته اند.
طی ربع قرن گذشته سازمان های غیردولتی به بازیگران بین المللی با نفوذ و نمایانی تبدیل شده اند. در سال های آینده با توجه به تداوم روند جهانی شدن و ایجاد تغییرات بیش تر، احتمالاً سازمان های غیردولتی حتی نقش چشمگیرتری در سیاست جهان بازی خواهند کرد.
جامعه مدنی جهانی؛ جنبش اجتماعی فرامرزی؛ جهانی شدن
-1998 keck,M.E.and Sikkink,K.Activists Beyond Borders:Advocacy Networks in International politics,Ithaca,NY:Cornell University Press.
-1998 Simmons,P.J.Learning to Live with NGOs Foreign Policy,112,82-96.
-2001 Warkentin,C.Reshaping World Politics:NGOs,The Internet,and Global Civil Society,Lanham,MD:Rowman & Littlefield Publishers.
کِرِیگ وارکنتین
منبع مقاله: گریفیتس، مارتین؛ (1388)، دانشنامه روابط بین الملل و سیاست جهان، ترجمه ی علیرضا طیب، تهران: نشر نی، چاپ دوم1390.
سازمان غیردولتی انجمنی خصوصی، داوطلبانه و غیر انتفاعی است. گرچه یک سازمان غیردولتی می تواند سرشت داخلی داشته و در داخل مرزهای یک جامعه محلی، استان یا دولت فعالیت داشته باشد، در حوزه روابط بین الملل عموماً سازمان غیردولتی به گروهی اشاره دارد که دامنه ی اعضای آن و فعالیت های تشکیلاتی شان مرزهای کشورها را در می نوردد. برخی پژوهشگران برای برجسته تر ساختن این پویش فرامرزی، اصطلاح سازمان غیردولتی بین المللی را به کار می برند.
بر تعداد و نفوذ سازمان های غیردولتی که تا اندازه زیادی محصول سیاست سده بیستم هستند از دهه ی 1970 به میزان بارزی افزوده شده است و آن ها در دوران جهانی شدن شکوفا گردیده اند. درباره شمار سازمان های غیردولتی تا حدودی به واسطه سرشت پویا و پراکندگی جغرافیایی شان به دشواری می توان به رقم درستی دست یافت ولی اتحادیه ی انجمن های بین المللی (که خود سازمانی غیردولتی است) تعداد آن ها را در سراسر جهان بیش از 40،000 می داند. اهداف و فعالیت های گوناگون سازمان های غیردولتی طیفی از مسائل گوهری جهان از جمله حقوق بشر، امنیت انسانی، تجارت بین الملل و توسعه پایدار را در بر می گیرد. از نمونه های آشنای این سازمان ها صلح سبز، آکسفام و پزشکان بدون مرز است.
با این که برخی از سازمان های غیردولتی برای حفظ وضع موجود تلاش می کنند ولی بیش تر آن ها درصدد تغییردادن سیاست جهان هستند. از این جهت بررسی های متعارف معمولاً سازمان های غیردولتی را همچون گروه های فشاری به تصویر می کشند که درصدد تأثیرگذاری بر رفتار دولت ها در زمینه موضوعات بین المللی مختلف هستند. این بررسی های مورد استناد دولت ها به اهمیت سازمان های غیردولتی اذعان دارند ولی نقش آن ها را تنها در حد گروه های اعمال نفوذی می دانند که ناچارند برای تحقق اهداف شان از طریق میانجی هایی-که دولت ها و نهادهای بین المللی-اقدام کنند.
در دهه 1990 سرشت متحول روابط بین الملل دیدگاه های نظری بدیل (مانند بَرسازی و زن باوری) محققان را بر آن داشت تا سازمان های غیردولتی را به چشم دیگری یعنی همچون بازیگران بین المللی مستقل بنگرند. از این منظر، سازمان های غیردولتی کارویژه های مهمی را در سیاست جهان به اجرا می گذارند. این سازمان ها از طریق فعالیت های سازمانی و شبکه های جهانی خرد و تعامل با دیگر بازیگران بین المللی، بر مسائل سیاسی داخلی کشورها اثر می گذارند، در مجامع چندجانبه شرکت می جویند، همکاری میان دولت ها را ارتقا بخشند، و مشارکت سیاسی را تسهیل می کنند. همچنین از زمان پایان یافتن جنگ سرد، سازمان های غیردولتی، برای نمونه از طریق توزیع کمک های غذایی یا کمک به برنامه های اسکان مجدد پناهندگان (ـــ پناهنده)، کارهایی را برای دولت ها و نهادهای بین المللی به صورت «مقاطعه کاری» انجام داده اند. به طور کلی، سازمان های غیردولتی از اواسط دهه 1990 در هر یک از این زمینه ها نمود و اثربخشی بیش تری پیدا کرده اند.
کارزارهای جهانی که اغلب توسط شبکه های سازمان های غیردولتی به راه افتاده در اواخر سده بیستم و اوایل سده ی بیست و یکم نتایج قابل توجهی به بار آورده است. پیکارهای «ضد یگاری» منجر به تنظیم رفتارنامه های داوطلبانه برای شرکت های چند ملیتی شد و درخواست برای وضع معیارهای بین المللی کار را از نو مطرح ساخت. در پیکاری که عمدتاً بر روی شبکه اینترنت پاگرفت منابع انواع بسیار مختلفی ازگروه های غیردولتی برای توقف مذاکرات مربوط به موافقت نامه چند جانبه ی سرمایه گذاری یک کاسه شد. و در ماجرای موفقیت آمیز دیگری که بسیار هم نقل شده است شبکه ای متشکل از بیش از 1200 سازمان غیردولتی از شصت کشور جهان تحت عنوان پیکار بین المللی برای منع مین های زمینی به شکل گیری پیمانی بین المللی کمک کردند که کاربرد، ذخیره سازی، تولید و انتقال مین های ضد نفر را ممنوع اعلام می دارد.
پیکار بر ضد مین های زمینی بحث داغی را درباره نقش و نفوذ متحول سازمان های غیردولتی در روابط بین الملل به راه انداخت که هنوز هم جریان دارد. در این پیکار، سازمان های غیردولتی با اتخاذ راهبردهای بدیع شبکه سازی و ارتباطات، استفاده بسیار مؤثری از اینترنت به عمل آوردند. همچنین این سازمان ها که با دولت های (عمدتاً قدرت های میانه حال) همکاری داشتند در تنظیم و اجرای پیمان یادشده نقشی بی سابقه ایفا کردند-در جریان مذاکرات(در کنار نمایندگان دولت ها) «بر سر میز مذاکره نشستند» و پس از تصویب پیمان مسئولیت های مشخصی (که در خود پیمان آمده بود) به عهده آنها گذاشته شد. این پیکار موفقیت آمیز باعث شد که پژوهشگران و اهل عمل از نوعی «چند جانبه گرایی تازه» سخن به میان آورند. همچنین برای قدردانی از تلاش های صورت گرفته در پیکار بین المللی برای منع مین های زمینی، در 1997 جایزه صلح نوبل به آن اختصاص یافت.
بدین ترتیب، سازمان های غیردولتی خود را به منزله بازیگران پرنفوذی جا انداخته اند که شایسته است در بررسی روابط بین الملل مورد توجه قرار گیرند. این حقیقت به ویژه در چارچوب جهانی شدن خودنمایی می کند زیرا سازمان های غیردولتی از طریق «شبکه های هواداری بین المللی»(مانند پیکار بین المللی برای منع مین های زمینی) دگرگونی سیاسی پدید می آورد و به طور کلی تر به پویش ها و روندهای جامعه مدنی جهانی کمک می کنند. در حالت نخست، نه تنها سازمان های غیردولتی از ایجاد دگرگونی های حقوقی و سیاسی هواداری می کنند بلکه نقش «هنجارآفرین» هم دارند-یعنی در حوزه هایی چون حقوق بشر، کاهش فقر، و حفظ محیط زیست، ارزش های (جهانی) مشترکی را پدید می آورند و رواج می دهند. از این گذشته سازمانهای غیردولتی با کمک به شکل گیری شبکه مناسبات اجتماعیِ سازنده ی جامعه ی مدنی جهانی و ایجاد فرصت های سیاسی برای انواع بازیگران بین المللی، در توسعه و حفظ جامعه مدنی جهانی سهم دارند.
با وجود کمک های مثبتی که سازمان های غیردولتی به روابط بین الملل کرده اند از این سازمان ها برای کاستی های نهادی و ضعف های مرتبط با آن انتقاداتی شده است. گرچه بسیاری از سازمان های غیردولتی خواهان شفافیت و پاسخ گویی نهادهای بین المللی شده اند. ساختارهای تشکیلاتی خودشان می تواند سلسله مراتبی و غیرمردم سالارانه باشد. همچنین سازمان های غیردولتی کشورهای شمال که مقر آن در کشورهای ثروتمندتر و قدرتمندتر جهان است معمولاً منابع بیش تری در اختیار دارند و نمایان تر از سازمان های غیردولتی کشورهای جنوب هستند. این عدم توازن و مشکلات همراه آن می تواند موجب بروز دشمنی در میان سازمان های غیردولتی شود و از بُرندگی پیکارهای (جهانی) در مورد موضوعات معین بکاهد. از اواخر دهه 1990 هم پژوهندگان و هم اهل عمل وقوف فزاینده ای به این مسائل پیدا کرده و در نظر و عمل، بیش تر به آن ها پرداخته اند.
طی ربع قرن گذشته سازمان های غیردولتی به بازیگران بین المللی با نفوذ و نمایانی تبدیل شده اند. در سال های آینده با توجه به تداوم روند جهانی شدن و ایجاد تغییرات بیش تر، احتمالاً سازمان های غیردولتی حتی نقش چشمگیرتری در سیاست جهان بازی خواهند کرد.
جامعه مدنی جهانی؛ جنبش اجتماعی فرامرزی؛ جهانی شدن
خواندنی های پیشنهادی
-2003 Cusimano Love,M.Nongovernmental Organizations,:Politics Beyond Sovereignty,in M.Cusimano Love (ed),Beyond Sovereignty:Issues for a Global Agenda,2nd edn,Belmont,CA:Wadsworth/Thomson Learning,71-94.-1998 keck,M.E.and Sikkink,K.Activists Beyond Borders:Advocacy Networks in International politics,Ithaca,NY:Cornell University Press.
-1998 Simmons,P.J.Learning to Live with NGOs Foreign Policy,112,82-96.
-2001 Warkentin,C.Reshaping World Politics:NGOs,The Internet,and Global Civil Society,Lanham,MD:Rowman & Littlefield Publishers.
کِرِیگ وارکنتین
منبع مقاله: گریفیتس، مارتین؛ (1388)، دانشنامه روابط بین الملل و سیاست جهان، ترجمه ی علیرضا طیب، تهران: نشر نی، چاپ دوم1390.
/م
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}